جدول جو
جدول جو

معنی چشم انداز - جستجوی لغت در جدول جو

چشم انداز
مساحتی از صحرا یا دامنۀ کوه که چشم همۀ آن را ببیند، منظره، دورنما، چشم افکن، منظرۀ وسیع باصفا
تصویری از چشم انداز
تصویر چشم انداز
فرهنگ فارسی عمید
چشم انداز
(چَ / چِ اَ)
منظر و مد بصر. (ناظم الاطباء). منظرۀ وسیع باصفا. (فرهنگ نظام). چشم افکن. منظره. دورنما. رجوع به چشم افکن شود، نگاه. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
چشم انداز
منظره، دورنما
تصویری از چشم انداز
تصویر چشم انداز
فرهنگ لغت هوشیار
چشم انداز
((~. اَ))
دورنما، منظره
تصویری از چشم انداز
تصویر چشم انداز
فرهنگ فارسی معین
چشم انداز
منظره
تصویری از چشم انداز
تصویر چشم انداز
فرهنگ واژه فارسی سره
چشم انداز
افق، دورنما، منظر، منظره، نما
فرهنگ واژه مترادف متضاد
چشم انداز
وجهة نظرٍ
تصویری از چشم انداز
تصویر چشم انداز
دیکشنری فارسی به عربی
چشم انداز
Prospect
تصویری از چشم انداز
تصویر چشم انداز
دیکشنری فارسی به انگلیسی
چشم انداز
perspective
تصویری از چشم انداز
تصویر چشم انداز
دیکشنری فارسی به فرانسوی
چشم انداز
perspectiva
تصویری از چشم انداز
تصویر چشم انداز
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
چشم انداز
перспектива
تصویری از چشم انداز
تصویر چشم انداز
دیکشنری فارسی به روسی
چشم انداز
Aussicht
تصویری از چشم انداز
تصویر چشم انداز
دیکشنری فارسی به آلمانی
چشم انداز
перспектива
تصویری از چشم انداز
تصویر چشم انداز
دیکشنری فارسی به اوکراینی
چشم انداز
perspektywa
تصویری از چشم انداز
تصویر چشم انداز
دیکشنری فارسی به لهستانی
چشم انداز
前景
تصویری از چشم انداز
تصویر چشم انداز
دیکشنری فارسی به چینی
چشم انداز
perspectiva
تصویری از چشم انداز
تصویر چشم انداز
دیکشنری فارسی به پرتغالی
چشم انداز
সম্ভাবনা
تصویری از چشم انداز
تصویر چشم انداز
دیکشنری فارسی به بنگالی
چشم انداز
امکانات
تصویری از چشم انداز
تصویر چشم انداز
دیکشنری فارسی به اردو
چشم انداز
matarajio
تصویری از چشم انداز
تصویر چشم انداز
دیکشنری فارسی به سواحیلی
چشم انداز
beklenti
تصویری از چشم انداز
تصویر چشم انداز
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
چشم انداز
전망
تصویری از چشم انداز
تصویر چشم انداز
دیکشنری فارسی به کره ای
چشم انداز
見込み
تصویری از چشم انداز
تصویر چشم انداز
دیکشنری فارسی به ژاپنی
چشم انداز
סיכוי
تصویری از چشم انداز
تصویر چشم انداز
دیکشنری فارسی به عبری
چشم انداز
prospettiva
تصویری از چشم انداز
تصویر چشم انداز
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
چشم انداز
prospek
تصویری از چشم انداز
تصویر چشم انداز
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
چشم انداز
โอกาส
تصویری از چشم انداز
تصویر چشم انداز
دیکشنری فارسی به تایلندی
چشم انداز
vooruitzicht
تصویری از چشم انداز
تصویر چشم انداز
دیکشنری فارسی به هلندی
چشم انداز
संभावना
تصویری از چشم انداز
تصویر چشم انداز
دیکشنری فارسی به هندی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حکم انداز
تصویر حکم انداز
تیرانداز ماهر که تیرش خطا نمی رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چرخ انداز
تصویر چرخ انداز
کمان گیر، کمان دار، تیرانداز
فرهنگ فارسی عمید
(اَ گُ شُ)
تیرانداز که هیچگاه تیر او خطا نکند. قدرانداز. قادرانداز:
به بی نیازی ایزد اگر خورم سوگند
که نیست همچو منی شاعرسخن پرداز
خلاف باشد و اندازۀ من آن نبود
که نیستم چو حکیمان وقت حکم انداز.
سوزنی.
فرمود تا انگشتری را بر گنبد عضد نصب کردند تا هرکه تیر از حلقۀ انگشتری درگذراند خاتم او را باشد. اتفاقاً چهارصد مرد حکم انداز که در خدمت بودند، جمله خطا کردند. (گلستان).
مقالات نصیحت گو همین است
که حکم انداز هجران در کمین است.
حافظ.
کمین گشاده ز هر سو هزار حکم انداز
مرا شکاری توفیق بر شکار آمد.
شانی تکلو.
فتنه از بالای ابروی تو صاحب قبضه گشت
ترک چشم از تیر مژگان تو حکم انداز شد.
سالک قزوینی.
، منجنیق یا چرخی قدرانداز، که تیرش تخلف نکند از نشانه و هدف: و در آنجا منجنیقی بغایت محکم و حکم انداز بود، برپای کردند. (جامع التواریخ رشیدی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از قلم انداز
تصویر قلم انداز
پاکلاغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حکم انداز
تصویر حکم انداز
تیر انداز چیره تیر انداز ماهری که تیر او خطا نکند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چرخ انداز
تصویر چرخ انداز
((چَ. اَ))
تیرانداز، کمانگیر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چنگ انداز
تصویر چنگ انداز
متجاوز
فرهنگ واژه فارسی سره